دنیای مطلوب چیست؟
براساس تئوری انتخاب،همه ی ما دنیایی به نام دنیای مطلوب داریم؛تصویر ذهنی خاصی از یک جهان آرمانی و دلخواه که دوست داریم در صورت امکان در آن زندگی کنیم.با وجود آن که این دنیا در قسمت کوچکی از حافظه ی ما قرار گرفته است،به نظر میرسد هسته ی اصلی زندگی ماست.این دنیا همزمان با تولد ما در ذهنمان ساخته میشود و در طی زمان تا لحظه ی مرگ بازسازی و بازآفرینی میشود.این دنیا شامل تصاویری از فعالیت هایی است که بیش از هرعمل دیگری برایمان لذت بخش و ارضاکننده ی نیازهایمان است و منبع تمامی انگیزه های خاص زندگی ماست.
محتویاتی که دراین دنیای مطلوب ذخیره میکنیم سه دسته اند :
1.افراد گوناگون و از جمله تصویری از خودمان که دائما در حال تغییر است؛
2.اموال،مادیات و چیزهای ارزشمند؛
3.نظام باورها و عمیق ترین و مقدس ترین عقاید دینی و غیر دینی ما .
از آنجا که این مجموعه تجلی ذهنی دنیای ایدئال و مدینه ی فاضله ی هریک از ماست،به آن دنیای مطلوب می گویند. تصاویر دنیای مطلوب ما،انگیزه ی واقعی تمامی رفتارهای ما در سراسر زندگی ماست.با توجه به اینکه نیازهای ما منشأ ژنتیکی دارند،این تصاویر اختصاصی،توصیف شیوه ی مطلوب زندگی ما بوده است و اعمال ما را از تولد تا مرگ تعیین می کنند.از آن جایی که دنیای مطلوب ما حاوی تصاویری از خواسته های ماست،وظیفه ی شخصی خود ماست که برای تطبیق واقعیت بیرونی بااین تصاویردرونی راهی پیداکنیم.چنانچه نتوانیم راه مؤثری پیدا کنیم،رفتارهایی که برای رسیدن به این خواسته ها انجام میدهیم روز به روز ناکام کننده تر میشوند.
درچنین مرحله ای،همه ی زوج های ناخشنود،سه انتخاب پیش رو دارند :
انتخاب اول این که میتوانند همچنان تصاویر اولیه را در دنیای مطلوب خود حفظ کنند و به زندگی مشترکشان ادامه دهند و با وجود آن که میدانند روشی که در پیش گرفته اند باعث نمی شود به خواسته هایشان برسند،آنقدر به این کار ادامه دهند تا وضعیت زندگیشان رو به وخامت بگذارد.
انتخاب دوم،زوج هایی هستند که یکی یا هر دوی آن ها می توانند تصاویر خود یا یکدیگر را کمی تعدیل کنند و می کوشند به میزانی از یکدیگر توقع داشته باشند که بتوانند به زندگی مشترکشان ادامه دهند. این کار کمی از درد می کاهد اما آن را از بین نمی برد.
انتخاب سوم آن که،هر دو یا یکی از طرفین می تواند دیگری را از دنیای مطلوب خود خارج کند و بدین وسیله درد ناکامی خود را به حداقل برساند.چنانچه هر دو این کار را انجام دهند،از درد ناکامی خلاص می شوند.چه طلاق بگیرند چه نگیرند،در حقیقت زندگی مشترکشان خاتمه یافته است.
انسان ها از قدرت و نفوذ دنیای مطلوب بر زندگیشان خیلی کم آگاه هستند.تا زمانی که سعی می کنیم تصویری را در دنیای مطلوب خود نگه داریم ولی نتوانیم به آن دست یابیم،رنج خواهیم برد.از این واقعیت گریزی نیست؛این شیوه ی کار مغز ماست.اما محتویات دنیای مطلوب ما برایمان مقدس است از این نظرکه فقط ما کنترل تام برآن داریم،کنترلی همه جانبه به این که چه چیزهایی را به آن راه بدهیم و چه چیزی را از آن بیرون کنیم.ما میتوانیم هرگونه تغییر یا اصلاحی در دنیای مطلوب خود انجام دهیم.در دنیای مطلوب برخلاف دنیای واقعی قانون اخلاقی و حق و باطلی وجود ندارد.این جهان منشأ حقیقی اخلاق ماست.آنچه می پذیریم یا رد می کنیم،همانی است که در دنیای مطلوب خود آن را درست و اخلاقی میدانیم.
براساس آنچه توضیح دادیم،تغییر بسیار ساده به نظر میرسد :
یعنی اگر دستیابی به خواسته هایمان دشوار است،از این خواسته ها صرف نظر کنیم،که البته تقریبا هرگز چنین کاری عملی نمی شود.خواسته های ما بدین دلیل در دنیای مطلوب ما وجود دارد که به شدت به آن ها دلبسته ایم و باور داریم باید به آن ها برسیم،آن ها منشأ لذت های بسیاری برای ما هستند. با توجه به این که هریک از ما فقط از دنیای مطلوب خود خبر داریم،یکی از آزمون های عشقمان این است که هریک تا چه حد تمایل داریم محتویات دنیای مطلوب خود را با دیگری در میان بگذاریم.هرقدر تمایل ما به درمیان گذاشتن دنیای مطلوب خود با دیگری بیش تر باشد،بیش تر به هم علاقه مند می شویم.
