درک جنس مخالف
بسیاری از ما معتقدیم درک جنس مخالف دشوار است.
درک جنس مخالف از چالش هایی است که هر روزه و در روابط مختلف با آن روبه رو می شویم.
زمانی که این چالش ها در روابط صمیمانه بروز کند ممکن است منشأ اختلافات و درگیری های خانوادگی شود.
در محیط کار نیز این مشکلات ممکن است سبب بروز دردسرهایی گردد که در زندگی حرفه ای ما تداخل ایجاد کند.
پیش از هر چیز باید بدانیم که دو جنس با یکدیگر تفاوت هایی دارند.
بهتر است این تفاوت ها را درک کنیم و بپذیریم.
شناخت این تفاوت ها و نحوه کنار آمدن با آنها می تواند بسیاری از چالش ها را مرتفع سازد.
این تفاوت ها به معنای برتری یکی بر دیگری نیست.
فارغ از نگاه های آلوده به تبعیض های جنسیتی که به اختلافات اجتماعی بسیاری منجر شده است ،
مردان و زنان اگر چه بایستی از حقوق اجتماعی برابری برخوردار باشند ولی باهم متفاوت اند.
تصویربرداری های نوین مغزی تفاوت های بیولوژیک چشمگیری در ساختار و عملکرد مغز زنان و مردان نشان داده است.
تفاوت هایی که می تواند توجیه گر منطق، منش، تفکر یا حتی شیوه های متفاوت روابط احساسی باشد.
تلاش برای تغییر دیگری و وادار کردن او به اینکه مثل ما حرف بزند، درک و احساس کند،
نتیجه ای جز ناکامی، خستگی و دل آزردگی نخواهد داشت.
این مقاله به شما کمک می کند تا ضمن شناسایی تفاوت های عمده بین زن و مرد،
توان پذیرش این تفاوت ها را بهتر کسب کنید و با آن ها راحت تر کنار بیایید.
برخی از این تفاوت ها عبارتند از:
1. روابط انسانی:
بسیاری منابع و حتی تجارب شخصی ما نشان می دهد که زنان در تعاملات اجتماعی از مردان بهترند.
زنان برای یافتن راه حل مشکلات در گروه تمرکز بیشتری دارند و اشاره های غیر کلامی نظیر عواطف و همدردی را بهتر درک می کنند و بهتر می توانند درباره مشکلات گفتگو کنند.
در مقابل ،تمرکز مردان بیشتر بر ایفای وظیفه مشخص و کمتر بر کنش های مربوط به سخن گفتن معطوف است.
مردها برای انجام دادن کارها بیشتر به انزوا تمایل دارند.
?درک عواطفی که کمتر به زبان می آید، برای مردها دشوارتر از زنان است.
این تفاوت ها در تعاملات سبب می شود که روابط زن و مرد با مشکلاتی روبه رو شود یا ارتباط دو هم جنس،
در مقایسه با ارتباط دو جنس مخالف، متفاوت به نظر برسد.
?درک این تفاوت عمده به زنان کمک می کند تا درباره درک رفتارهای غیر کلامی خود، از مردان بیش از حد انتظار نداشته باشند و در مناسبات با ایشان به جای استفاده از کنایه ها و زبان بدن برای بیان عواطف و احساسات غالب در رابطه، از کلام شفاف و بی ابهام استفاده کنند.
البته منظور گفتن همه چیز نیست،اما به خاطر داشته باشید اگر زن در پاسخ به پرسش مرد که “چی شده؟”،
فقط بگوید “هیچی” نباید انتظار داشته باشد که مرد احساس واقعی او را در پشت کلمه “هیچی” بفهمد.
?اشاره های خاموش پشت کلمات برای مردان مفهوم نیست.
زنان باید بدانند که برای بیان مشکل به مردان باید آن را شفاف مطرح کنند.
صرف نظر از طول زندگی مشترک، بهتر است زنان در هنگام تعاملات با همسر خود، برای بیان عواطف وخواست ها و مشکلات خود از کلام کمک بگیرند
و مردان نیز بکوشند حساسیت های خود را در برابر واکنش های غیر کلامی همسر خود افزایش دهند تا به این ترتیب زندگی برای هر دو طرف راحت تر شود.
2. فعالیت نیمکره های مغز و ارتباط آنها:
مطالعات نوروفیزیولوژیک اخیر نشان داده است که نیمکره چپ مغز در مردان فعالیت بیشتری دارد، در حالی که در زنان هر دو نیمکره فعال اند.
ارتباط بین دو نیمکره مغز ، از طریق جسم پینه ای، در زنان قوی تر است
و نورون های بخش های ارتباطی مغز زنان نزدیک به چهار برابر بیشتر از مردان است.
?این تفاوت نشان می دهد چرا رویکرد مردان مسئله محور است یا چرا زنان می توانند عواطف مخفی پشت رفتارها را، ضمن حفظ تمرکز بر رابطه ،درک کنند.
این ویژگی همچنین توجیه می کند که چرا زنان قادرند در یک لحظه چند کار مختلف انجام دهند
یا چرا مردان نمی توانند هم مسابقه فوتبال ببینند و هم به حرف شما گوش دهند.
?بهتر است عصبانی نشوید، آقایان در این گونه مواقع قصد لجبازی یا بی توجهی ندارند.
به نظر می رسد همین تفاوت سبب می شود که مردان در برنامه ریزی و تجارت موفق تر باشند
و زنان در تدریس و مراقبت گوی سبقت را بربایند.
3. ریاضیات:
بخش مربوط به توانمندی اجرای عملیات ریاضی در مغز مردان به ویژه در نیمکره چپ به طرز چشمگیری بزرگ تر از ساختار مشابه در مغز زنان است
و شاید به همین سبب است که مهارت های ریاضی در مردان بیشتر است.
?جالب توجه است که این بخش مغز انیشتین به شکل نامتعارفی بزرگ تر از میانگین جامعه بود.
ساختار مشابه در نیمکره راست زنان بزرگ تر از مردان است
و آنها را قادر می سازد که بر محرک خاصی تمرکز کنند و برای مثال صدای گریه کودک را در شب بشنوند و به آن واکنش نشان دهند.
